عشق های خوابگاهی

دختر زردآلو اینجا رو برای گفتن حرف های دلم و خاطراتی که در زندکی من شکل میگیرند درست کرده ام .. بایگانی آخرین مطالب ۹۶/۰۶/۱۶ درد ِفراغ:( ۹۶/۰۶/۱۵ سکوت ۹۶/۰۶/۱۳ عشق های خوابگاهی ۹۶/۰۶/۱۱ کبوترا پیوندهای روزانه پیوندها خانه درباره من سرآغاز تماس با من چنین مطلبی وجود ندارد عشق های خوابگاهی...ادامه مطلب

دختر زردآلو اینجا رو برای گفتن حرف های دلم و خاطراتی که در زندکی من شکل میگیرند درست کرده ام .. بایگانی آخرین مطالب ۹۶/۰۶/۱۵ سکوت ۹۶/۰۶/۱۳ عشق های خوابگاهی ۹۶/۰۶/۱۱ کبوترا پیوندهای روزانه پیوندها خانه درباره من سرآغاز تماس با من چنین مطلبی وجود ندارد عشق های خوابگاهی...ادامه مطلب

یادمه کوچیک تر که بودم وقتی از تو تلویزیون اون همه پرنده ی سفید رو یکجا میدیدم انقد به تلویزیون 14 اینچ گوشه خونه نگاه میکردمو مات میبرد منو که پاک همه ی بازیامو و اون همه بالا و پایین پریدنام یادم میرفت ,مثلا یه بار که طبق عادت معمول از چارچوب در بالا رفته بودم و یهو تلویزیون پرنده ها رو توصحن و سرا و روی اون گنبد زرد طلایی نشون میداد انقد اون بالا مونده بودم که بعد چند دیقه تالاپی افتاده بودم و عشق های خوابگاهی...ادامه مطلب

اینجانب زردآلو یه دوستی داشتم در خوابگاه به نام خانوم zکه روزی دو دعوا اگر بین ما دو تن اتفاق نمی افتاد ، قطعا یکی میوفتاد!این دوست من با‌اینکه همیشه ی علاقه عجیبی بین ما در حال رخ دادن بود ولی جان و تن او نیز با دعوای با زردآلو گویی سرشته شده بود !بیشترین دعواهایی ک رخ میداد هم با این پیش زمینه شکل میگرفت که من تو رو دوس دارم پس بیا زنم بشو !روزگاری سرشار از نگفته ها داشتیم با هم ..:)وقتی که خواب عشق های خوابگاهی...ادامه مطلب